?utm_medium=PPC&utm_source=Torob
در میانهی دهه ۹۰، کمپانی ژاپنی Konami تصمیم گرفت وارد ژانر ترس بقا (Survival Horror) شود؛ سبکی که با موفقیت Resident Evil توجه همه را جلب کرده بود. اما Konami نمیخواست تقلید کند. بلکه هدفشان ساخت بازیای بود که بهجای ترس از خون و هیولا، بر روان انسان فشار بیاورد.
Konami تیمی کوچک، مستقل و تا حدودی "نامرئی" از توسعهدهندگان را گرد هم آورد. این تیم بعدها با نام Team Silent شناخته شد. بیشتر اعضا تازهکار، ماجراجو و از نگاه شرکت، غیرقابل پیشبینی بودند — ویژگیای که نتیجهاش یک شاهکار روانشناختی شد.
Silent Hill از رمانها و فیلمهایی مثل:
آثار استیفن کینگ
فیلم Jacob's Ladder (نردبان یعقوب) و Hellraiser
فلسفههای روانکاوانه، کابوسهای درونی، و حتی نقاشیهای سوررئال الهام گرفت.
برخلاف Resident Evil که بر ترس فیزیکی و بقا تمرکز داشت، Silent Hill سعی کرد ترس روانی، نمادگرایی و فضای پرتنش را منتقل کند. مه غلیظ، سکوت سنگین، صداهای محیطی آزاردهنده، و موسیقیهای تیرهی Akira Yamaoka روح بازی را ساختند.
تاریخ عرضه:
ژاپن: ۱۹۹۹
آمریکا: ۳۱ ژانویه ۱۹۹۹
اروپا: ۱ آگوست ۱۹۹۹
پلتفرم: PlayStation 1
سبک: Survival Horror / Psychological Horror
زاویه دید: سوم شخص، با دوربین سینمایی پویا
ویژگی خاص: مه و نور چراغ قوه برای پنهان کردن محدودیتهای گرافیکی و افزایش ترس
Silent Hill با وجود رقابت با Resident Evil، به دلیل فضاسازی عمیق، داستان چندلایه و نمادپردازی روانشناختی تبدیل به یک کلاسیک شد و آغازگر یکی از نمادینترین فرنچایزهای ترسناک تاریخ بازیها بود.
Harry Mason، نویسندهای تنها، دخترخواندهاش Cheryl را برای تعطیلات به شهری آرام میبرد: Silent Hill. اما هنگام نزدیک شدن به شهر، دختر ناپدید میشود و ماشین تصادف میکند.
Harry وقتی بههوش میآید، تنهاست — و Cheryl گم شده. شهر در مه غلیظ پوشیده شده و برف غیرطبیعی در تابستان میبارد. اما بدتر از همه، سکوتی کشنده فضا را فراگرفته... و موجوداتی نامرئی در تاریکی حرکت میکنند.
Harry در جستوجوی Cheryl به اعماق رازهای تاریک Silent Hill کشیده میشود؛ جایی که واقعیت، کابوس و گذشتههای سرکوبشده با هم درمیآمیزند.
بازی PS1 SILENT HILL
مشخصه | توضیحات |
---|---|
نام بازی | Silent Hill |
پلتفرم | PlayStation 1 (PS1) |
سال انتشار | 1999 |
سازنده | Konami |
کارگردان | Keiichiro Toyama |
آهنگساز | Akira Yamaoka |
ژانر | ترس و بقا (Survival Horror) |
حالت بازی | تکنفره |
مدت زمان گیمپلی | حدود 6 تا 10 ساعت |
رده سنی | M (بزرگسال – 17+ سال) |
زبان | انگلیسی (فاقد نسخه رسمی فارسی) |
ویژگی بارز | فضای روانشناختی، مه غلیظ، طراحی صدا و دشمنان کابوسگونه |
این نسخه از روایت تمرکز زیادی بر حسوحال، توصیف صحنهها، درونیات شخصیتها و فضای وهمآلود دارد. در این روایت، با قهرمان داستان، هری میسون (Harry Mason)، همراه میشویم تا از ابتدا تا پایان بازی، سفری کابوسگونه را تجربه کنیم.
باد سرد از میان درههای خاموش عبور میکرد. جادهای پیچدرپیچ در دل کوهستان، ماشینِ کوچکی را در خود فرو برده بود. پشت فرمان، مردی نشسته بود با چهرهای خسته اما مصمم؛ هری میسون، نویسندهای تنها، که تنها دلیل لبخند زدنش، دخترخواندهاش شریل بود — دختر کوچکی با قلبی مهربان و چشمانی پر از سوال.
قرار بود تعطیلاتی آرام در شهری کوچک به نام Silent Hill داشته باشند؛ شهری کنار دریاچه، دور از هیاهو. اما سرنوشت، قصهای دیگر نوشته بود.
در لحظهای کوتاه، هری سایهای را در جاده دید — دختری با پیراهن سفید. تلاش برای جلوگیری، فرمانی چرخیده، و بعد... تاریکی.
هری با سردردی وحشتناک از خواب برخاست. هوا سنگین و ساکت بود. شریل رفته بود. تنها چیزی که باقی مانده بود، مهی غلیظ و آزاردهنده، و صدای خشخش برگهایی که هرگز به زمین نمیرسیدند.
او به خیابان زد. "شریل! کجایی؟" اما پاسخی نبود. فقط مه، و صدایی دور، شبیه کشیده شدن فلز روی فلز. صدایی که پوست را میخراشید.
قدمبهقدم، شهر را گشت. تابلوها رنگ باخته بودند، پنجرهها شکسته، و خیابانها به شکلی غریب خالی بودند. سپس صدایی دیگر... صدای پاهای کوچکی که به سرعت میدویدند. هری دوید، در کوچهای باریک، تا به جایی رسید که هوا ناگهان تغییر کرد — دیوارها زنگزده، خون روی زمین، و موجوداتی سایهوار از دل تاریکی ظاهر شدند.
کابوس آغاز شده بود.
سرنخها، هری را به مدرسهی متروکهی Midwich Elementary کشاند. سکوت سالنهای خالی، عکسهای پوسیدهی دانشآموزان، و زنگی که دیگر هرگز به صدا درنمیآمد، فضا را سنگین کرده بود. اما چیزی بدتر در راه بود: Otherworld.
جهانی موازی، دگرگونشده، با دیوارهایی پوشیده از گوشت، زنجیر، و پنجرههایی که به سیاهی مطلق باز میشدند. در آنجا، هری با نشانههایی از دختری دیگر آشنا شد: السا گیلسپی (Alessa) — روحی در عذاب.
در بیمارستان Alchemilla، دیوانگی چهرهای تازه یافت. موجوداتی بیچهره، تختهای خونی، و پرستاری بهنام لیزا که خود نمیدانست زنده است یا مرده. او حقایق تلخی را برای هری آشکار کرد: دربارهی آلسا، دختری که در آتش سوخت، دربارهی مادرش دالیا، و دربارهی فرقهای تاریک.
هری کمکم دریافت که شریل، دخترش، تنها یک کودک نبود؛ بلکه بخشی از روح آلسا بود — روحی که از رنج گریخته بود و در قالب شریل به زندگی برگشته بود.
هری با زن مرموزی به نام دالیا گیلسپی روبهرو شد — زنی که میخواست با دوباره یکی کردن شریل و آلسا، خدای تاریکی را به دنیا بیاورد. فرقهای بهنام The Order پشت این نقشه بود. آنها باور داشتند درد و رنج آلسا، دری به سوی تولد دوبارهای مقدس است.
هری باید تصمیم میگرفت: ادامه دهد و با شیاطین درون و بیرون روبهرو شود... یا تسلیم ترس شود و دخترش را از دست بدهد.
در آخرین مرحله، Silent Hill دیگر یک شهر نبود — تبدیل شده بود به جهنمی شخصی. هر کوچه و دیوار، آینهای از دردهای گذشته بود. هری، زخمی و خسته، درون جهانی غوطهور در مه و زنگ و خون پیش رفت.
با آلسا مواجه شد — دختری محبوس در آتش و نفرت. نبردی درگرفت: میان حقیقت و توهم، عشق و نفرت، پدر و کابوس.
و در پایان...
🔸 در یکی از پایانها، آلسا و شریل به نوزادی تازه تبدیل میشوند و هری، زخمی اما با قلبی امیدوار، کودک را در آغوش گرفته و از کابوس Silent Hill میگریزد.
🔸 در دیگری، هری میفهمد که همهچیز در ذهنش بود؛ او در تصادف مرده، و این سفر، فقط ضمیر ناآگاه او بود.
🔸 و اگر با طنز به آن نگاه کنیم، پایان دیگر او را در کنار فضاییها نشان میدهد — گویی حتی خنده هم گاهی تنها راه فرار از تاریکی است...
بستن
*به
این نظر امتیاز دهید
*نام و نام
خانوادگی * پست
الکترونیک * متن پیام
|
فروش انواع لوازم کنسول بازی. گیم. لوازم التحریر. لوازم الکترونیکی .قطعات کامپیوتر و لپتاپ. اسباب بازی و .....به صورت عمده و خرده.
ارسال به شهر تبریز به صورت رایگان بوده و خریداران عزیز میتوانند بعد از تحویل کالا در درب منزل هزینه کالا را پرداخت کنند
ارسال به شهر های دیگر به چند روش باربری و پست سفارشی و پست معمولی امکان پذیر است
کمترین سفارش 30000 تومان بوده و سفارش بالای 1،500،000 هزار تومان به صورت رایگان به تمامی شهرها ارسال میشود