بازی (جی تی ای ) GRAND THEFT AUTO 2 پلی استیشنPS1 کد07

: Grand Theft Auto 2 بازی جی تی ای

یک بازی اکشن ماجراجویی است که توسط DMA Design توسعه یافته و توسط Rockstar Games در اکتبر 1999 برای مایکروسافت ویندوز و پلی استیشن و Dreamcast و Game Boy Color در سال 2000 منتشر شده است. این بازی دنباله ای بر Grand Theft Auto در سال 1997 است. و دومین قسمت اصلی از سری Grand Theft Auto. این بازی که در یک کلانشهر آینده‌نگر معروف به "Anywhere City" اتفاق می‌افتد، روی بازیکنانی تمرکز می‌کند که نقش یک جنایتکار را در حالی که در یک دنیای باز پرسه می‌زنند، انجام می‌دهند، برای سندیکای‌های مختلف جنایت کار می‌کنند و برای انجام هر کاری که می‌خواهند برای رسیدن به هدفشان اختیار دارند. معرفی بازی برای عنوانی در این سری منحصر به فرد است، زیرا شامل صحنه های لایو اکشن فیلمبرداری شده توسط Rockstar Games است.

Grand Theft Auto 2 برای اکثر پلتفرم ها نقدهای متفاوتی دریافت کرد و برای Game Boy Color نقدهای منفی دریافت کرد، اما یک موفقیت تجاری متوسط ​​بود. در حالی که موسیقی متن و برخی از عناصر گیم پلی، مانند سیستم وفاداری باند، مورد تحسین قرار گرفتند، گرافیک، کنترل ها و تنظیمات بازی، واکنش متفاوت تری دریافت کردند. این بازی همچنین به دلیل ناتوانی در نوآوری فرمولی که توسط نسخه قبلی خود ایجاد شده بود، علیرغم چندین پیشرفت، مورد انتقاد قرار گرفت. Grand Theft Auto 2 توسط Grand Theft Auto III در سال 2001 دنبال شد که دوران جدیدی را برای این سری آغاز کرد، در حالی که خود بازی در ژانویه 2008 مجدداً در Steam منتشر شد.

بازی جی تی ای GRAND THEFT AUTO 2  :

شروع داستان، سرقتی که طبق نقشه پیش نمی‌رود.

داستان بازی از سال 2004 شروع می‌شود، زمانی که گروهی از سارقان بانک از جمله ترور، مایکل تاونلی، براد و لستر سعی در سرقت از یک شرکت امنیتی دارند. همه چیز عالی پیش می‌رود تا اینکه ترور یک نگهبان را می‌کشد و مکان پر از پلیس می‌شود. در ادامه، راننده ماشین فرار تیم کشته می‌شود و پس از تصادف سینمایی با قطار، سایر اعضای باند سعی می‌کنند با پای پیاده فرار کنند و در همین لحظه است که مایکل و براد مورد اصابت گلوله قرار می‌گیرند و تروور فرار می‌کند.. بعداً معلوم می‌شود که مایکل در واقع با FIB (همان FBI در دنیای GTA V) برای افشای اعضای گروهش و در ازای شروعی جدید در شهر لوس سانتوس قراردادی بسته بود. بالاخره یک خبر رسمی منتشر شده که به مرگ مایکل و زندان رفتن برد اشاره می‌کند.

9 سال بعد، مایکل تحت درمان روانپزشکی قرار گرفت و اکنون نام جدید مایکل د سانتا را برگزیده است. او و همسرش تشکیل خانواده داده اند و زندگی مرفهی در لس سانتوس دارند. با این حال، مایکل از این زندگی احساس بدبختی می‌کند و هر از گاهی دلتنگ هیجانات زندگی قدیمی خود می‌شود.

مایکل و فرانکلین ملاقات می‌کنند

فرانکلین یکی از شخصیت‌های اصلی بازی GTA V است. او و دوستش لامار برای مردی به نام سیمئون کار می‌کنند که ماشین‌هایی را که به مشتریانش فروخته است، می‌دزدد.

وقتی فرانکلین وارد زندگی مایکل می‌شود، بار دیگر طعم زندگی جنایتکارانه قدیمی خود را می‌چشد. این اتفاق زمانی می‌افتد که فرانکلین ماشین پسر مایکل را می‌دزدد و از شانس بد فرانکلین، مایکل پشت ماشین پنهان می‌شود. مایکل برای انتقام، فرانکلین را مجبور کرد که همان ماشین را با سرعت تمام به سمت فروشگاه سیمیان براند. پس از نابودی کار و تجارت سیمیان، فرانکلین به دلیل نابودی شغلش از مایکل شکایت کرد و مایکل از او دعوت کرد تا بعداً گفتگو کند. یکی از دغدغه های دیگر فرانکلین لامار است که هر روز بیشتر به سمت مشاغل خطرناک می‌رود.

پس از زنده ماندن از یک معامله مواد مخدر، فرانکلین تصمیم می‌گیرد به سراغ مایکل برود و با دوستی با او وضعیت خود را بهبود بخشد. وقتی فرانکلین مایکل را می‌بیند، واکنش اولیه‌اش این است که فکر می‌کند مایکل فقط یک فرد ثروتمند دیگر است. با این حال، پس از تماس پسر مایکل، جیمی با پدرش، همه چیز تغییر می‌کند. جیمی سعی کرده است قایق گران قیمت مایکل را بفروشد اما دچار مشکل شده و اکنون گروهی از دزدها با قایق مایکل و جیمی در داخل شهر را ترک می‌کنند.

تعقیب و گریز با سرعت بالا آغاز می‌شود و فرانکلین به مایکل کمک می‌کند تا جیمی را نجات دهد. او از ماشین در حال حرکت مایکل روی قایق می‌پرد و جیمی را نجات می‌دهد. فرانکلین در زندگی خود الگوی جیمی می‌شود و مایکل تصمیم می‌گیرد هر چیزی را که برای فرانکلین پیدا می‌کند به او اطلاع دهد.

ورود Madrazo به داستان و اولین سرقت از داستان GTA V

با وجود اینکه جیمی سالم و سلامت است، مایکل متوجه می‌شود که اوضاع در خانه عالی نیست و همسرش با مربی تنیس خود به مایکل خیانت کرده است. مایکل بسیار عصبانی است و با کمک فرانکلین مربی تنیس را تا خانه ای در وین وود هیلز تعقیب می‌کند و آن خانه را با خاک یکسان می‌کند.

سال‌ها، تروور با خود فکر می‌کند که دارد برای دوست قدیمی‌اش برد، که در زندان است، می‌نویسد و مایکل مرده است. این در حالی است که نه تنها مایکل زنده است، بلکه براد نیز مرده است و فردی که به نامه های ترور پاسخ می‌دهد، مامور FIB داستان ما، دیو نورتون است. نورتون با این کار نه تنها داستان جعلی مایکل را باورپذیر نگه می‌دارد، بلکه همیشه از وضعیت ترور نیز مطلع است.

ترور با بازی با گروه های تبهکار مختلف در منطقه خود و همچنین تولید و فروش شیشه امرار معاش می‌کند. حال پس از کشتن جانی کلبیتز، رهبر باند موتورسیکلت در آن منطقه (و شخصیت اصلی GTA IV: The Lost and the Damned) به سراغ دیگر رقبای خود رفت و سایر اعضای باند جانی و همچنین اعضای آن را کشت. مافیای چینی که وارد آن شده است، کسانی را که در منطقه هستند نیز می‌کشد. اکنون که تمام مشکلات او از بین رفته است، تروور به همراه دوستش

وید به لوس سانتوس می‌رود تا مایکل را پیدا کند.

تروور در میان دعوای خانوادگی با همسرش وارد خانه مایکل می‌شود. هیچ کس از دیدن تروور خوشحال نمی‌شود زیرا حضور او به این معنی است که آنها بیش از همیشه در خطر هستند. با این حال، دیدار مجدد خیلی زود به پایان می‌رسد زیرا تریسی، دختر مایکل، قرار است توسط تست بازیگری Fame or Shame مورد اذیت و آزار قرار گیرد. «شهرت یا شرم» توسط لازلو جونز، مشهور تلویزیونی مجری می‌شود.

مایکل و ترور آزمایش را متوقف می‌کنند و به دنبال مجری برنامه می‌روند. پس از کتک زدن و تحقیر لزلو، مایکل و تروور به طور خلاصه خاطرات روزهای گذشته خود را به یاد می‌آورند و توافق می‌کنند که با هم در تماس باشند. تروور و وید به زور وارد خانه فلوید پسر عموی وید می‌شوند و او را مجبور می‌کنند که به آنها مکانی بدهد و در نهایت ترور شروع به برنامه ریزی برای گسترش تجارت خود به لوس سانتوس می‌کند.

سال‌ها، تروور با خود فکر می‌کند که دارد برای دوست قدیمی‌اش برد، که در زندان است، می‌نویسد و مایکل مرده است. این در حالی است که نه تنها مایکل زنده است، بلکه براد نیز مرده است و فردی که به نامه های ترور پاسخ می‌دهد، مامور FIB داستان ما، دیو نورتون است. نورتون با این کار نه تنها داستان جعلی مایکل را باورپذیر نگه می‌دارد، بلکه همیشه از وضعیت ترور نیز مطلع است.

ترور با بازی با گروه های تبهکار مختلف در منطقه خود و همچنین تولید و فروش شیشه امرار معاش می‌کند. حال پس از کشتن جانی کلبیتز، رهبر باند موتورسیکلت در آن منطقه (و شخصیت اصلی GTA IV: The Lost and the Damned) به سراغ دیگر رقبای خود رفت و سایر اعضای باند جانی و همچنین اعضای آن را کشت. مافیای چینی که وارد آن شده است، کسانی را که در منطقه هستند نیز می‌کشد. اکنون که تمام مشکلات او از بین رفته است، تروور به همراه دوستش وید به لوس سانتوس می‌رود تا مایکل را پیدا کند.

یک دیدار نه چندان خوشایند

تروور در میان دعوای خانوادگی با همسرش وارد خانه مایکل می‌شود. هیچ کس از دیدن تروور خوشحال نمی‌شود زیرا حضور او به این معنی است که آنها بیش از همیشه در خطر هستند. با این حال، دیدار مجدد خیلی زود به پایان می‌رسد زیرا تریسی، دختر مایکل، قرار است توسط تست بازیگری Fame or Shame مورد اذیت و آزار قرار گیرد. «شهرت یا شرم» توسط لازلو جونز، مشهور تلویزیونی مجری می‌شود.

مایکل و ترور آزمایش را متوقف می‌کنند و به دنبال مجری برنامه می‌روند. پس از کتک زدن و تحقیر لزلو، مایکل و تروور به طور خلاصه خاطرات روزهای گذشته خود را به یاد می‌آورند و توافق می‌کنند که با هم در تماس باشند. تروور و وید به زور وارد خانه فلوید پسر عموی وید می‌شوند و او را مجبور می‌کنند که به آنها مکانی بدهد و در نهایت ترور شروع به برنامه ریزی برای گسترش تجارت خود به لوس سانتوس می‌کند.

خبر بازگشت مایکل به دنیای جرم و جنایت به FIB نیز رسیده است و با وجود اینکه مایکل اصرار داشت که این کار را برای تسویه حساب با مادرازو انجام داده است، از این موضوع خوشحال نیستند. حالا دیو نورتون، که مسئول پرونده مایکل است، به مایکل می‌گوید که باید کارهایی را در پشت صحنه برای FIB انجام دهد تا اسرار او فاش نشود. اولین ماموریتی که مایکل باید انجام دهد این است که اطلاعات یک آژانس اطلاعاتی دیگر به نام IAA را بدزدد و پس از یک تیراندازی و تعقیب و گریز هیجان انگیز، مایکل با اطلاعات مورد نیاز FIB برمی گردد و حالا باید از این اطلاعات برای یافتن یک تروریست استفاده کنند.

مایکل و گروهش یک تروریست سیاه بخت به نام فردیناند کریمو را می‌ربایند و او را به ترور و استیو هاینس (یکی دیگر از ماموران فاسد FIB) می سپردند. از طریق شکنجه وحشیانه، ترور فرد دیگری را که FIB به آن نیاز دارد تا مایکل و نورتون ردیابی کنند، می‌کشد. پس از اتمام ماموریت، هاینز به ترور دستور می‌دهد تا کریمو را بکشد، اما از آنجایی که کریمو بی گناه است، ترور او را در فرودگاه پیاده می‌کند و آزادش می‌کند. برای مدتی FIB آنچه را که می‌خواهد دارد و اسرار مایکل پنهان می‌ماند.

همه چیز برای همه خوب پیش می‌رود. خانواده مایکل رفته اند و مایکل بالاخره در آرامش است. فرانکلین پس از انجام چند کار برای لستر، توانست خانه ای گران قیمت برای خود بخرد و در نهایت از خانه عمه اش نقل مکان کرد. در همین حال، ترور توانست محموله ارزشمندی را که سازمان نظامی خصوصی Merryweather جابجا می‌کرد، از ارتباطات و مزایایی که شغل فلوید برای او ایجاد می‌کرد، ردیابی کند. با کمک مایکل و فرانکلین، ترور نقشه خود را اجرا می‌کند و محموله را می‌دزدد، در حالی که لستر اصرار دارد که آنها باید محموله را برگردانند. به گفته لستر، این محموله یک ابرسلاح آزمایشی است که در صورت عدم بازگرداندن توسط دولت هدف قرار می‌گیرد.

در ابتدا ترور با بازگرداندن دستگاه موافقت نمی‌کند، اما مایکل به او قول سرقت های بهتر و بزرگتر می‌دهد و در نهایت او را متقاعد می‌کند که اسلحه را پس دهد.

پس از ربودن یک دستگاه پول نقد، گروه با دوین وستون، فردی قدرتمند و ثروتمند آشنا می‌شود که حداقل چند عضو FIB برای او کار می‌کنند. معلوم می‌شود که بسیاری از ماموریت هایی که مایکل و دیگران انجام داده اند در جهت پیشبرد اهداف دوین وستون بوده است، بنابراین واستون به گروه وعده پول زیادی می‌دهد و چند کار دیگر را به آنها پیشنهاد می‌دهد. همچنین وستون مایکل را که عاشق فیلمسازی است به سولومون ریچاردز، یکی از تهیه کنندگان و کارگردانان واینوود (نسخه داستانی هالیوود) معرفی می‌کند تا این دو بتوانند فیلم موفقی بسازند و سرمایه گذاری وستون در استودیوی ریچاردز سود بیشتری داشته باشد.. وستون همچنین به فرانکلین و تروور مأموریت می‌دهد تا چند ماشین گران قیمت را بدزدند، چیزی که فرانکلین کاملاً با آن آشناست.

در همان زمان، مارتین مادرازو به مایکل و تروور پیشنهاد شغل می‌دهد، اما تروور با دیدن رفتار بد مادرازو با همسرش، عصبانی می‌شود و همسر مادرازو، پاتریشیا را می‌رباید و عاشق او می‌شود. در همین حال، مایکل و تروور سعی می‌کنند از مادرازو در وسط بیابان پنهان شوند.

اخبار مربوط به سرقت از جواهر فروشی توجه تروور را به خود جلب می‌کند. تروور که در وسط بیابان زندگی می‌کند.

متأسفانه این خانه گران قیمت متعلق به آن مربی تنیس نیست و صاحب اصلی آن همسر مارتین مادرازو یکی از بزرگان قدرتمند مواد مخدر است که بلافاصله افرادی را برای کشتن مایکل و فرانکلین می‌فرستد. Madrazzo به مایکل زمان می‌دهد تا هزینه خرابکاری آنها را بپردازد وگرنه آنها را خواهد کشت. مایکل که به شدت به پول نیاز دارد، با دوست قدیمی خود لستر تماس می‌گیرد و حالا لستر از مایکل می‌خواهد که در ازای کمک، مدیر عامل شرکت لایفینوادر را بکشد. پس از پایان این ماموریت، مایکل، نوبت به سرقت می‌رسد. وقتی نقشه ها به پایان می‌رسد، مایکل، فرانکلین و چند نفر دیگر از یک جواهرفروشی سرقت می‌کنند و از پولی که به دست می‌آورند برای پرداخت بدهی خود به Madrazzo استفاده می‌کنند. بالاخره مشکلات مایکل و فرانکلین به پایان رسید. البته برای مدت کوتاهیبلافاصله متوجه می‌شود که مایکل زنده است.

در حالی که آنها هنوز پنهان هستند، ترور دوباره به مری ودر می‌رود و یکی از هواپیماهای آنها را می‌دزدد.

مدت کوتاهی پس از این حادثه، ترور به مایکل پیشنهاد می‌دهد که قطاری را که قرار است محموله ای ارزشمند را حمل کند، بدزدد. طبیعتا سرقت آنها خوب پیش نمی‌رود اما در نهایت این دو سارق زنده می‌مانند. محموله ای که آنها دزدیدند یک مصنوع است و از آنجایی که مادرازو به این موارد علاقه مند است، مایکل به ترور پیشنهاد می‌کند که مصنوع و پاتریشیا را به مادرازو تحویل دهد.

با وجود مخالفت اولیه ترور، مایکل یک بار دیگر وعده سرقت های بزرگتر و بهتر را می‌دهد. او به ترور قول داد که سپرده‌گذاری اتحادیه را که یک انبار بزرگ با پول از سراسر ایالت می‌آمد، غارت خواهند کرد.